آرمان سو شیشه و سنگ - Shisheh O Sang
منم اون شیشه ای که شده عاشق یه سنگ سفیر صلحیم که شده وارد یه جنگ. دلم میشه برات تنگ کی بودی کی شدی تو که نمیبنی منو چی دیدی توی چشام که عوض شدی یهو کاش بشه بگی نرو چه یه وجب چه یه دریا آبی که از سرم رد شد همه چی تیره و بد شد به ...